معرفی ۵ تکنیک فوقالعاده برای ترکیب بازاریابی محتوا و تبلیغات کلیکی (PPC) با هدف استفاده از این دو ابزار قدرتمند برای افزایش فروش و ترافیک سایت.
احتمالا تا به امروز مقالههای زیادی را در مورد روشهای بهینه کردن کمپین های PPC مطالعه کرده باشید؛ تمرکز روی نرخ کلیک، بهینه کردن ساختار و استفاده درست از کلیدواژهها ، برخی از این موارد هستند. اگرچه همه این تاکتیکها جواب میدهند، ولی یک چیز دیگر هم هست که در صورت استفاده درست میتواند به بهینه شدن تبلیغات کلیکی کمک کند: محتوای عالی.
حتما از خود میپرسید یک محتوای خوب چگونه میتواند به کمپین های PPC کمک کند؟ شاید ادعای ما مثل این باشد که بگوییم خرید Google Ads میتواند رنکینگ ارگانیک ما از طریق موتورهای جستجو را بهبود بخشد. در این رابطه باید گفت نهتنها محتوای باکیفیت روی تبلیغات خریداریشده اثرگذار است، بلکه با استفاده از همین تبلیغات میتوان توجه کاربران را به محتوای بسیار خوبی که داریم، جلب کرد.
در این مقاله، به تفصیل خواهیم گفت که چگونه با استفاده از بازاریابی محتوا میتوان عملکرد کمپین های کلیکی PPC را بهبود بخشید (و برعکس). در پایان نیز چهار تاکتیک کاملا عملی را برای درست کردن کمپین های باکیفیت و کارآمد PPC برای به حداکثر رسیدن نرخ بازگشت سرمایه (ROI) محتوا را با یکدیگر مرور خواهیم کرد.
بهکارگیری بازاریابی محتوا و تبلیغات کلیکی در کنار یکدیگر
۱٫ استفاده از تبلیغات کلیکی برای جذب سریع ترافیک
مشکل اصلی استراتژیهای جذب ارگانیک مخاطب این است که بدون داشتن مخاطبان ثابت و مشخص، تقریبا غیر ممکن است بتوانید توجه همگان را به مقاله خود جلب کنید. با در نظر گرفتن اینکه روزانه بیشتر از ۴ میلیون پست وبلاگی منتشر میشود، تقریبا غیر ممکن است بتوان بدون داشتن استراژی مناسب، آنگونه که باید درخشید.
بهکارگیری تبلیغات پرداخت به ازای کلیک برای افزایش ترافیک وبسایت میتواند در مراحل اولیه توسعه برند و شناختهشدن بیشتر و حتی کسب درآمدتان کمک کند. علاوه بر این، ترافیک جذبشده از سوی تبلیغات PPC، نشانگر وجود مخاطبانی است که پیشتر تلاش داشتید محصول خود را به آنها بفروشید.
این کار مثل زدن دو نشان با یک تیر است؛ با استفاده از Google Ads و Facebook Audience Insights میتوان علاوه بر افزایش بازدید و ترافیک، برند خود را هم در معرض آنها قرار داد. در این میان، ارائه اطلاعات درست و مفید میتواند شما را از سایر تبلیغدهندگان متمایز کند. با تبلیغات PPC، محتوای خوب و باکیفیت بیش از آنچه فکر کنید در میان کاربران دست به دست میچرخد. به همین جهت، سعی کنید حتما در مورد تولید محتوای باکیفیت و تبلیغات کلیکی که از مفاهیم بسیار مهم در دیجیتال مارکتینگ هستند، دانش کافی را کسب کنید.
در این روش، هدف، تمرکز همزمان روی هر دو کمپین با هدف قرار دادن کلیدواژههای مشابه است. در اینجا، محتوا میتواند وسیلهای برای آگاهی دادن و جذب مخاطب باشد و تبلیغات، ابزار شما برای تبدیل این مخاطبان به مشتری.
این استراتژی کمک میکند تا وقتی که کاربران عبارتهای مختلف را جستجو میکنند، نام برند شما را زودتر از سایرین به خاطر آورند.
مقاله مرتبط : ترند های بازاریابی محتوا در سال ۲۰۲۰ که مشتریهای شما را چندبرابر میکنند!
۲٫ از تبلیغات کلیکی برای جذب مردم به سمت برندتان استفاده کنید
در تضاد با باور بسیاری از افراد، مطالعات نشان دادهاند که تبلیغات به تبدیل کلیکها به بازدید ارگانیک کمک زیادی میکنند. این بدان خاطر است که وقتی مردم یک تبلیغ را میبینند، شانس بیشتری وجود دارد که در جستجوهای آینده، برند شما را به خاطر داشته باشند. مطابق با مقالهای که Rand Fishkin در Moz منتشر کرده است، اساسا وجود دو عنوان و لینک در یک صفحه، با تشویق مخاطب به کلیک بر روی آنها میتواند نرخ کلیک را افزایش دهد. چنین حالتی علاوه بر افزایش فرضی اعتبار شما در نزد کاربران، اندازه کسبوکارتان را هم بزرگتر از چیزی نشان میدهد که واقعا هست.
در همین حال، وابستگی کاربران به برند هم میتواند نرخ کلیک بازدیدکنندگان قبلی را افزایش دهد. همانطور که تحقیقات نشان دادهاند، هزینه حفظ مشتری قبلی کمتر از پیدا کردن یک مشتری جدید است.
۳٫ یک لندینگ پیج یا صفحه فرود عالی را طراحی کنید
حتی سختترین مدیران رسانه هم در طراحی و ساخت یک لندینگ پیج زیبا که علاوه بر خودش بتواند مخاطبان را هم راضی کند، با مشکل روبهرو هستند.
متخصصان بازاریابی محتوا طبعا داستانپردازانی عالی و خوشذوق هستند که با استفاده از قدرت آنها و تهیه محتوایی باکیفیت، میتوان یک صفحه فرود منحصربهفرد را برای جذب مخاطبان ساخت.
مخاطبانی که روی تبلیغات شما کلیک میکنند، معمولا پیش از خرید سرویس یا محصول شما دوست دارند وبسایتتان را وارسی کنند. فرآیند خرید، سه مرحله کلی دارد:
- آگاهی: مشتری در مورد یک مشکل یا نیاز آگاهی پیدا میکند (از طریق پستهای وبلاگ، مقالهها، ویدیوها، اینفوگرافیها)
- توجه: مشتری در مورد مشکل یا نیاز خود تحقیق میکند (از طریق مقالههای تحقیقاتی، بررسیها، کتابهای الکترونیک، صفحات فرود)
- تصمیم: مشتری برای خرید تصمیم میگیرد (از طریق ارائه نسخههای آزمایشی، آموزشهای مختلف، دموی محصول)
توصیهنامهمشتریان، نقدهای کاربران و لینکها را به صفحه فرود خود اضافه کنید تا پیش از خرید، بازدیدکنندگان بتوانند در مورد آن مطالعه کافی داشته باشند.
البته، باید توجه داشت که همه مشتریان با کلیک روی تبلیغ شما، محصولتان را در همان لحظه یا حتی همان روز خریداری نخواهند کرد. با این حال، ارائه یک مقاله باکیفیت و مرتبط بر روی سایت شما میتواند به نقطه تماسی ارزشمند برای آغاز همکاری یا خرید تبدیل شود.
۴٫ پیدا کردن مهمترین کلیدواژهها با بررسی دادههای کمپین تبلیغات کلیکی PPC
اگر فقط یک چیز میان کمپین PPC و استراتژی SEO شما یکسان باشد، کلمات کلیدی است.
دادههای مربوط به تبلیغات PPC خود را به دقت بررسی کرده و کلیدواژههایی که بیشترین ترافیک و درآمد را برای شما دارند، پیدا کنید. برای این کار حتی میتوان مقالههای مربوط به تبلیغات را تحلیل و نتایج حاصل از آن را در محتوای ارگانیک برای معرفی خدمات و سرویسها به کار برد. این کلمات کلیدی ارزش فوقالعاده زیادی دارند و نرخ کلیک آنها به مراتب بالاتر از کلمات کلیدی استاندارد است.
بعد از تهیه لیستی از کلیدواژهها، تست A/B را اجرا کرده و ببینید کدامیک از کلیدواژهها بهترین عملکرد را در هرکدام از کمپینها دارند.
مطاله این مقاله را از دست ندهید: چگونه کلمات کلیدی مناسب برای تولید محتوا پیدا کنیم؟
۵٫ داشتن جایگاههای بیشتر در صفحه نتایج موتور جستجو
طبیعتا، داشتن دو لینک در یک صفحه به افزایش نرخ کلیک منتهی میشود. این موضوع خصوصا در نمایشگرهای کوچک تلفن های هوشمند که کاربران تمایل دارند لینکهای نخست را انتخاب کنند، بسیار حیاتی است.
جدای از افزایش نرخ کلیک، داشتن لینک بیشتر در SERP (صفحه نتایج موتور جستجو) به افزایش اعتبار برند در نزد جستجوکنندهها کمک خواهد کرد. به این مورد، ریچ اسنیپت قوی را هم اضافه کنید تا کاربران، بیشتر از هر زمان دیگری به لینکهای شما نگاه کنند.
چهار تاکتیک عملی برای افزایش نرخ بازگشت سرمایه در بازاریابی محتوا از طریق کمپین های کلیکی
حالا که با مزایای ترکیب بازاریابی محتوا و تبلیغات کلیکی PPC آشنا شدید، راهکارهای زیر میتواند به اثربخشی هرچه بیشتر کمپینهای شما کمک کند.
۱٫ ترویج محتوای باکیفیت با استفاده از تبلیغات گوگل
با ابزار Audience Insights فیسبوک، مخاطبان خود را گروهبندی کرده و تبلیغات را به شکلی هدفمند بر روی مخاطبان جدید پیاده کنید. به کمک boost post فیسبوک و به وسیله محتوای باکیفیت میتوان دو دسته از مخاطبان را هدف قرار داد:
- افرادی که پیج شما را دوست دارند
- افرادی که شما برای هدف قرار دادن، انتخاب میکنید
Facebook Audience Insights و Twitter Tailored Audiences ابزارهایی عالی برای تبلیغات کلیکی هستند که به شما اجازه میدهند گروهی از مخاطبان را برای برند خود ساخته و آنها را با کمپینهای مختلف هدف قرار دهید.
۲٫ نوشتن تیترهای جذابی که هرکسی را مجاب به کلیک میکند!
با استفاده از BuzzSumo، ترندهای روز و محتوایی که بیشترین بازدید را دارند، پیدا کنید؛ سپس به کمک این کلیدواژهها و موضوعات، عنوانی برای تبلیغ کلیکی خود بنویسید که مرتبط و جذاب باشد. این کار باعث میشود افرادی روی لینک شما کلیک کنند که معمولا با تبلیغات کلیکی سروکار ندارند.
انجام تست A/B روی عناوین مختلفی که کلیدواژههای مختلف را هدف قرار میدهند هم میتواند در پیدا کردن بهترین عنوانی که بیشترین نرخ کلیک را دارد، کارآمد باشد.
توجه داشته باشید که عنوان شما نباید صرفا دامی برای کلیک کاربر باشد و شما باید عنوانی را بنویسید که با محتوا کاملا مرتبط باشد.
۳٫ جستجوی موبایلی را فراموش نکنید
نزدیک ۶۰ درصد از تبلیغات کلیکی بر روی تمام پلتفرمها از روی گوشی ها و تبلت ها انجام میشود.
از تصاویر، اینفوگرافی، ویدیو یا هر نوع دیگری از محتوای بصری استفاده کنید تا نرخ تبدیل تبلیغات کلیکی شما به حداکثر برسد.
قواعد مربوط به صفحه فرود در گوشی های هوشمند متفاوت است. در حقیقت، طراحی واکنشگرا وبسایت و بهینه بودن محتوا برای موبایل بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد. نکات زیر در ایجاد صفحهای حرفهای بسیار موثر هستند:
- نوشتن تیترهای کوتاه
- استفاده از پاراگرافهای کوتاه
- استفاده از عکسهایی با حجم پایین
- تشویق کاربر به تعامل با در نظر گرفتن CTA یا فراخوان عمل
۴٫ تشویق کاربران به مشارکت برای جذب مخاطب بیشتر
تشویق کاربر به مشارکت در صفحات فرود، اهمیت بسیار زیادی دارد. این کار که در واقع همان فراخوان به عمل یا Call-to-Action نام دارد، میتواند در قالب یک فرم در بخش کناری صفحه یا حتی یک صفحه پاپآپ انجام شود. چنین رویکردی نرخ تبدیل تبلیغات کلیکی را تا حد زیادی افزایش میدهد.
بسیاری از مردم هنوز مطمئن نیستند که فراخوان عمل باید در بالای مقاله قرار بگیرد یا انتهای آن. در مورد تبلیغات پرداخت به ازای کلیک، پیشنهاد میکنیم ابتدا با محتوای باکیفیت و قدرتمند خود، تمایلات مخاطب را هدف گرفته و در انتهای لیندینگ پیج، او را دعوت به مشارکت کنید.
مقاله مرتبط : داستان برند و بازاریابی محتوا چه تفاوت هایی دارند؟
نتیجهگیری
اگرچه در بسیاری از آژانسهای تبلیغاتی، ابزارهایی مثل سئو، بازاریابی محتوا و تبلیغات بهتنهایی مورد استفاده قرار میگیرند، اما با ادغام بازاریابی محتوا و کمپین های تبلیغات کلیکی PPC میتوان علاوه بر افزایش نرخ تبدیل تبلیغات، جایگاه و وابستگی برند را در میان کاربران به شکل قابل توجهی افزایش داد.
منبع: Search Engine Journal
آموزش تولید محتوا با هدف جذب مشتری و افزایش درآمد
آیا برای تولید محتوا به استراتژی نیاز دارید؟ در این مطلب به آموزش تولید محتوا با هدف جلب کردن توجه مشتریان میپردازیم. نوشتن مطلب بدون داشتن استراتژی، تاثیرگذار نخواهد بود.
با هدف دستیابی به راههایی خلاقانه برای تولید محتوا، وب سایت Socialmediaexaminer مصاحبهای با ملانی دزیل (Melanie Deziel) انجام داد. وی چندین سال به عنوان روزنامهنگار مشغول به کار بود و اکنون موسس شرکت StoryFuel به شمار میرود. این شرکت به بازاریابها کمک میکند راویان بهتری باشند. به عبارتی بازاریابها به کمک خدمات آموزشی و مشاورهای StoryFuel، در کار خود حرفهایتر خواهند شد.
اکنون تولید محتوا منحصر به وب سایت نبوده و باید به مطالبی که مجبور به تولید برای صفحههای شبکههای اجتماعی هستیم نیز توجه داشته باشیم. مصاحبه Socialmediaexaminer با ملانی دزیل، درسهای خوبی درباره تولید محتوا با هدف جذب مشتری به ما خواهد آموخت.
ورود به بازاریابی محتوا
خانم دزیل کار خود را با مطالعه گزارشها و آثار هنری تحقیقی و همچنین مطالعه نقدهای فرهنگی آغاز کرد. آرزوی وی، تبدیل شدن به یک خبرنگار مبارز و رسواگر بیعدالتیها بود. او خیلی زود متوجه شد دو علاقه اصلی وی یعنی روزنامهنگاری و آثار هنری تحقیقاتی، با ورود به دنیای دیجیتال رفته رفته محو خواهند شد.
او استعداد زیادی در روایت داستان و در کل راویگری و همچنین مصاحبه با دیگر افراد دارد. این موضوع سبب شد خیلی زود جذب Huffington Post شده و به آنها برای راهاندازی استودیوی خود کمک کند. تیم ملانی دزیل، با هدف رشد بیشتر برند Huffington Post اقدام به تولید محتوا میکرد. بعد از افتادن نام این شرکت بر سر زبانها، آنها مسئولیت تولید محتوا برای وبلاگ سایر شرکتها را بر عهده میگرفتند.
ملانی بعد از یک سال کار، با هدف تبدیل شدن به اولین ویرایشگر فعال در زمینه بازاریابی محتوا در نیویورک تایمز، کار خود را رها کرد. این موقعیت شغلی طلایی به شمار میرفت، چرا که به وی اجازه میداد علاوه بر کار به عنوان یک خبرنگار، برای یک روزنامه بسیار معروف و شناخته شده، اقدام به تولید محتوای ناب و دست اول کند. این اتفاق در سال ۲۰۱۴ رخ داد و ملانی دزیل به عنوان فردی پیشرو در یک حوزه کاری تازه معرفی شده، اقدام به انتشار یک سری راهنما در حوزه بازاریابی برای برندها کرد؛ برای ارتقای برندها، مجاز به انجام چه کارهایی هستیم؟ در حوزه بازاریابی محتوا چه کاری باید انجام بدهیم؟
برای پاسخ دادن به این سوالها، ملانی دزیل کیفیت و میزان جوابگویی که کاربران در زمان شروع فعالیت وی از مطالب نیویورک تایمز انتظار داشتند را مورد بررسی قرار داد. وی در ادامه از این استانداردها، در حوزه کاری جدید خود به منظور روایت داستان، تولید محتوا و سپس جذب مشتری استفاده کرد. نتیجه، یک سری محصولات نوشتاری بود که نیویورک تایمز میتوانست به برندها ارائه کند. در واقع برندها با استفاده از این مطالب، سرعت رشد خود را افزایش میدادند.
با گذشت یک سال، تعداد افراد تیم بازاریابی محتوا در نیویورک تایمز، که تحت نظر ملانی مشغول فعالیت بودند، از پنج نفر به چهل نفر افزایش پیدا کرد. او با هدف توسعه برنامه بازاریابی محتوای آنها به شیوهای یکسان، در Time Incorporated مشغول به فعالیت شد. به عبارتی وی سطح کاری خود را چندین پله بالا برد تا بتواند از روش جدیدش در دنیای دیجیتال مارکتینگ، داخل ۳۵ مجله و روزنامه مختلف در آمریکا بهره ببرد. به عنوان برخی از این مجلهها و روزنامهها باید به Time ،People ،Fortune و Entertainment Weekly اشاره کرد.
مدیریت محتوا برای تعدادی از بزرگترین رسانههای آمریکا، یک موفقیت بسیار بزرگ برای ملانی دزیل به شمار میرفت، اما او خیلی زود متوجه شد ارزش واقعی و علاقه اصلی وی، حوزه تولید محتوا نیست. در عوض، خانم دزیل دوست داشت به وسیله تاسیس یک سازمان، یک تیم حرفهای برای بازاریابی محتوا تربیت کند.
او در سال ۲۰۱۶ در نهایت تصمیم گرفت به وسیله خلق StoryFuel به آرزویش برسد. اکنون ملانی از طریق برگزاری ورک شاپ، سخنرانی برای افراد، شرکتها و سازمانهای مختلف و همچنین ارائه مشاوره به برندها، کسب و کارها و مخصوصا بازاریابها به هدف واقعی خود رسیده است. رسانهها و شرکتهای مختلف، به لطف مشاورههای خانم دزیل، تیم تولید محتوای خود را ایجاد کرده و به وسیله ایده پردازشی، از طریق تولید محتوای ناب، مشتریان زیادی به دست میآورند.
چرا محتوا هنوز دارای اهمیت است؟
راویگری، روشی برای برقراری ارتباط بدون توجه به پلتفرم است. از طریق مکالمه در قالب ایمیل یا به صورت مستقیم، در شبکههای اجتماعی، روی صحنه یا در قالب پادکست، تولید محتوای خوب در هر صورت دارای اهمیت زیادی است. افراد تنها از این طریق به ارزش واقعی یک شرکت، کسب و کار یا سازمان پی برده و به داستان واقعی و هدفی که به دنبال آن است، توجه میکنند. همچنین فقط از طریق تولید محتوا میتوان افراد را با محصولات یا سرویسهای خود آشنا و آنها را تبدیل به مشتری کرد.
مقاله پیشنهادی: چگونه از وب سایت Quora برای بازاریابی استفاده کنیم؟
فیسبوک به عنوان بزرگترین شبکه اجتماعی دنیا، با استفاده از هوش مصنوعی، هر نوشته را به طور دقیق به دست مخاطبان هدف آن میرساند، به همین دلیل رسانهها و بازاریابهای زیادی اکنون تصور میکنند توجه به مبحث تولید محتوا هیچ ارزشی ندارد. نکته اینجاست که فیسبوک تنها پلتفرم دیجیتال دنیا نیست و مخصوصا کاربران ایرانی بسیار کمی در آن حضور دارند.
ترجیح محتوا به جای تبلیغات توسط کاربران
به طور غریزی، کاربران تبلیغات مستقیم را دوست ندارند! در دنیای دیجیتال و حتی دنیای واقعی، تبلیغات در میانه محتوا و مطلبی که کاربر دوستدار تماشا یا شنیدن آن است ظاهر شده و در برخی موارد دردسرساز میشود. ارزیابیها نشان داده نزدیک به دو سوم کاربران، به بازاریابی محتوا بیشتر از روشهای متداول تبلیغات اعتماد میکنند.
طبق یک نظرسنجی دیگر، ۹۰ درصد کاربران اعلام کردند توقع آنها از برندها، سرگرم شدن از طریق محتوا به جای تبلیغات است. دلیل اصلی مراجعه آنها به یک وب سایت خبری یا آموزشی، یادگیری یا پی بردن به حوادث دنیای پیرامون است، چیزهایی که تبلیغات قادر به برآورده کردنشان نبوده و تنها از طریق تولید محتوا حاصل میشوند.
سوالاتی اساسی پیرامون تولید محتوا
برای طرح یک استراتژی خوب، باید به چهار سوال اساسی پاسخ داد:
- چه چیزی باید گفت؟
- چگونه آن را بیان کرد؟
- مخاطبان چه افرادی هستند؟
- چرا باید این مطالب را برای آنها بیان کرد؟
بر اساس گفتههای ملانی دزیل، محتوا را نمیتوان همچون معجزهای دانست که از طریق آن، تمام مشکلات برندها در زمینه بازاریابی برطرف خواهد شد. همچنین نمیتوان تولید محتوا را بهترین روش برای دستیابی به بهترین نتیجه در تمامی کمپینهای راهاندازی شده یا محصولات و سرویسهای ارائه شده دانست. محتوا فارغ از فرمت آن باید هوشمندانه و بخشی از یک استراتژی بزرگتر باشد، نه این که خود به تنهایی، یگانه استراتژی یک برند در دیجیتال مارکتینگ به شمار برود. بازاریابی محتوا را باید با تبلیغات هوشمندانه ترکیب کرد.
فراموش نکنید محتوا میتواند در قالب پستهای وبلاگ، کتابهای سفید، کتاب الکترونیکی، ویدیو، عکس یا هر چیز دیگری ارائه شود، به همین دلیل برخلاف تصور، منظور از محتوا فقط نوشته نیست. بسته به نوع مخاطبان میبایست نوع محتوای مناسب را برای آنها انتخاب کنید. بعد از انتخاب، باید با هدف برجسته کردن محصولات یا سرویسهای خود، اقدام به تولید محتوا کنید.
پاسخ به سوال اول: چه چیزی؟
در حوزه تولید محتوا، دستیابی به ایده و پی بردن به چیزی که باید به صورت دقیق بیان کرد، دو چالش پیش رو محسوب میشوند. به عبارتی ممکن است یک بازاریاب، با تحقیق، به ایدهای کلی دست پیدا کند، اما در نهایت، برای انتخاب عناوین اصلی دچار مشکل شود. همچنین ممکن است تعدادی عنوان در ذهن تولیدکننده محتوا وجود داشته باشد، بدون این که ایدهای مشخص آنها را پشتیبانی کند.
دست پیدا کردن به ایدههای جدید برای تولید محتوا به صورت مستمر، نیازمند داشتن تمرکز و فرمت است. در بحث تمرکز، باید به سوال «درباره چه چیزی مشغول صحبت هستم» پاسخ داد. در بحث فرمت میبایست جواب سوال «چگونه آن را تبدیل به یک محتوا (متنی، صوتی، تصویری) کنم؟» را پیدا کرد. هر محتوایی که در طول عمر خود مشاهده کرده یا شنیدهاید، دارای یک نقطه تمرکز است. این موضوع درباره همه کتابها، فیلمها، پادکستها و مقالهها صدق میکند. در واقع هر کدام درباره چیز مشخصی صحبت میکنند. حال طرز بیان هر یک (فرمت) در مقایسه با دیگری متفاوت است.
شرکت StoryFuel برای رفع مشکل، فریم ورک Content Idea Matrix را ارائه کرد. هدف از توسعه آن، کمک به یافتن تقاطعی بین نقطه یا نقاط تمرکز محتواها و فرمتهای آنها بوده است. در این ماتریکس، ده نمونه تمرکز رو به روی ده نمونه فرمت در سمت چپ چارت قرار گرفتهاند. به وسیله برقراری ارتباط بین تک به تک آنها، میتوان در مجموع صد ایده برای تولید محتوا در اختیار داشت.
این موضوع نشان میدهد حتی بدون تحقیق کردن، هماکنون نیز ایدههای فراوانی برای تولید محتوا در سر دارید. با این حال، مزیت استفاده از Content Idea Matrix، ارائه روشی منظم و سازماندهی شده برای دستیابی به فرآیند توسعه است.
پاسخ به سوال دوم: چگونه؟
ممکن است به چیزی که ملانی دزیل، «اولین زبان محتوا» خطاب میکند دست پیدا کرده باشید. منظور از آن، یک فرمت یا چارچوب مناسب به منظور تولید محتوا برای شما است. مخصوصا اگر در این زمینه در ابتدای کار قرار دارید، باید به شدت پایبند چارچوبی که در مرحله قبل به آن دست پیدا کردیم باشید. از طریق این یک فرمت، تعدادی عنوان و مقاله تولید کنید.
وقتی در حوزه تولید محتوا به دقت، کیفیت، تخصص و اعتماد به نفس بیشتری رسیدید، چیزی متفاوتتر همچون یک فرمت لحاظ نشده پیش از این، را امتحان کنید. بر اساس فریم ورک Content Idea Matrix، به سه فرمت مهم دست پیدا خواهیم کرد: تحقیق، نظر و تاریخچه.
به کارگیری داده
به عنوان یک سازمان، شرکت یا کسب و کار، چه دادهای در اختیار دارید؟ چه دادهای را میتوانید به عنوان یک مطالعه به بیرون منتشر کنید؟ آیا داده شما قادر به بیان داستانی درباره شما است یا خیر؟ انجام تحقیقات نیازمند کمی سرمایهگذاری در منابع و زمان است، اما در ادامه، موقعیتهای بیشماری برای تولید انواع مختلف محتوا پیش پایتان قرار خواهد داد.
بررسی و نظردهی
بررسیهای تخصصی بهترین مثال برای این فرمت به شمار میروند. از طریق ارائه نظر درباره یک سرویس یا محصول و ارزیابی مشخصات آن میتوان محتوایی جالب برای کاربران تولید کرد.
تاریخچه
مهم نیست ۲۰۰ سال یا ۵ سال از زمان شروع به فعالیت برند شما میگذرد. در هر صورت، میتوان برای آن داستانی روایت کرد. تاریخچه میتواند مربوط به نحوه شروع به فعالیت شما از ابتدا تا انتها یا چگونگی رسیدن به ایدهای نو به منظور راهاندازی یک کسب و جدید باشد. روی هم رفته باید پسزمینه شرکت، موسس و مدیران آن را تا جای ممکن، با حفظ اسرار، پیش چشم مخاطبان قرار داد.
پاسخ به سوال سوم: چه کسی؟
بعد از پی بردن به چیستی محتوا و نحوه بیان آن، قدم بعدی در مسیر تولید محتوا، در نظر گرفتن مخاطبانی است که تصمیم به صحبت کردن با آنها را دارید. بسته به کاربر هدف، نحوه نوشتن مطلب متفاوت خواهد بود. برای درک بهتر این قسمت، ملانی دزیل مثال خوبی ذکر کرد: نحوه صحبت با دوستان خود درباره تعطیلات آخر هفته، قطعا با نحوه تعریف کردن آن برای رئیس شرکت متفاوت است! البته در هر صورت، باید اطلاعاتی که به دست کاربر شنونده میرسد یکسان باشد، هر چند نحوه بیان متفاوت است.
روشهای زیادی برای شناخت مخاطبان وجود دارند. به عقیده ملانی، بهترین روش به این منظور، صحبت کردن با آنها است. البته همه کسب و کارها دارای شعبهای فیزیکی در سراسر نقاط دنیا نبوده و به همین دلیل امکان مکالمه به صورت چهره به چهره همیشه فراهم نیست. در این شرایط میتوان از گروههای فیس بوکی یا ویدیوی لایو در اینستاگرام بهره برد.
بخش اینسایت (Insights) و تجزیه تحلیل (Analytics) شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام، منبعی ارزشمند برای جمعآوری داده مهم درباره مخاطبان خود است. باید دید کدام دسته از کاربران بیشتر درگیر پستهای شما میشوند. به وسیله برقراری ارتباط و یافتن اشتراکها بین پروفایلهای آنها، به نتایج خوبی دست پیدا خواهید کرد.
روشی دیگر برای دستیابی به اطلاعاتی درباره مشخصات و ویژگیهای کاربران مخاطب خود، استفاده از پرسشنامه است. آنها میتوانند در هر بخشی از وب سایت یا حساب شما در شبکههای اجتماعی قرار بگیرند. به عنوان نمونه، ممکن است یک مدیر وب سایت، در بدو ورود کاربر، سن و جنسیت آنها را بپرسد. سایر سوالهای مهمی که باید از کاربران پرسید، محصولات مورد علاقه آنها در بین کالاهای شما، نحوه آشنا شدن با شما و سوالهای متداولشان درباره این کسب و کار است.
مقاله مرتبط : چرا رقبای شما از رپورتاژ آگهی نتیجه بهتری می گیرند؟!
پاسخ به سوال چرا: چرا؟
سوال آخر، پرسش از خود درباره دلیل تولید این محتوا است. هدف نهایی چیست و چه دستاوردهایی باید به ارمغان بیاورد؟ ممکن است همیشه، بدون داشتن دلیلی خاص، در روزهای چهارشنبه اقدام به انتشار پستی در وبلاگ وب سایت خود کرده باشید، اما از این پس باید این برنامههای بیهدف را کنار بگذارید.
یک هدف از تولید یک محتوای خاص، میتواند بهبود رتبه آن در نتایج جستجوی یک عبارت یا کلمه کلیدی خاص باشد. نمونهای از اهداف دیگر، لینک دادن به صفحههای قبلی یا جذب یک سری مخاطب خاص که به تازگی با شما آشنا شدهاند، محسوب میشود. علت هدف موفقیت اغلب استراتژیهای تولید محتوا، نبود هدف پشت هر محتوای نوشتاری، تصویری یا ویدیویی است.
منبع: socialmediaexaminer